وقایع آتش سوزی مدرسه
شین آبادی از زبان یکی از دانش آموزان کلاس:
وقتی وارد کلاس شدیم و دیدیم سرایدار
کنار بخاری نفتی نشسته و داره درستش میکنه؛ ۵دقیقه بعد معلم به کلاس اومد و به
سرایدار گفت: بازم این بخاری خراب شده… که یکدفعه صدایی از بخاری بیرون اومد. من و
بقیه همکلاسیها از جامون بلند شدیم و خواستیم از کلاس بیرون بریم که معلم اجازه
نداد و گفت برید سرجاتون بشینید چیزی نیست. تازه نشسته بودیم که یکدفعه بخاری نفتی
آتیش گرفت و معلم و سرایدار زود از کلاس خارج شدن و ما تو کلاس حبس شدیم. اون روز
یکی از بچهها دیر رسید مدرسه و وقتی که دید کلاس آتیش گرفته زود رفت و کمک خواست.
بعد از چند دقیقه مردم اومدن و ما رو از میون نردهها بیرون کشیدن و…. ” این همه
آن چیزی است که سیما از آن روز کذایی به خاطر دارد؛ همان روزی که تمام ایران را
داغدار شینآباد و ۲۸ دانشآموز معصومش کرد که زنده زنده در آتش اهمال مسئولان
سوختند. قطرههای اشک روی صورت سوخته و پر فراز و نشیب سیما چشمک میزند، با
دستانی که یکی در میان انگشت ندارد اشکهایش را پاک میکند؛ خدا میداند این اشکها
به یاد سیران غلت میخورند یا سارینا (دو دانشآموز فوت شده در حادثه شینآباد)
شاید هم این اشکها برای دل خود سیما و چهره سوختهاش است که تا آخر عمر یادگاری
کوتاهی و بیتدبیری عدهای دیگر را باید یدک بکشد.
سیما شادکام، یکی از دختران شینآبادی در این خصوص به آفتاب یزد میگوید: نزدیک به دو سال است هزینهای بابت درمان ما به بیمارستانها پرداخت نمیشود. ما هرهفته به تهران میآییم اما روند درمان بسیار کند پیش میرود و مثل بیماران عادی با ما برخورد میکنند! وی میافزاید: حتی وعده دادند ما را برای ادامه درمان به خارج از کشور میفرستند اما این وعده هم عملی نشد. همه خواسته من این است که یا ما را به خارج بفرستند یا هزینه درمانمان را بدهند تا زودتر خوب شویم.
سیما شادکام، یکی از دختران شینآبادی در این خصوص به آفتاب یزد میگوید: نزدیک به دو سال است هزینهای بابت درمان ما به بیمارستانها پرداخت نمیشود. ما هرهفته به تهران میآییم اما روند درمان بسیار کند پیش میرود و مثل بیماران عادی با ما برخورد میکنند! وی میافزاید: حتی وعده دادند ما را برای ادامه درمان به خارج از کشور میفرستند اما این وعده هم عملی نشد. همه خواسته من این است که یا ما را به خارج بفرستند یا هزینه درمانمان را بدهند تا زودتر خوب شویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر